دلمه او میکنه لبای بیریان تو
دلم می سوزد دولتمند خال
دلم به گریه های زار آمد زلیخا
دلم را سربه سر
چونە سجن لۆ سەردانی کردن چیە لە خەودا
امشب جه
دلم میخواد یکیا بکنم
چون چیکا
امشب از باده خرابم
امشب که خواستی لامپ اتاقتوخاموش
امشب ای دخت بدخشی عاشق رویت شده
امشب اشکی میریزد
چون کون تیتوک بە دەست بنی